آی واژه | خاقانی

از هر طرف هزار گل فتح وا شود
از هر طرف هزار گل فتح وا شود
گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار
گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار
گلشن شود نشیمن سلطان نوبهار
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
چون بهر شاه تخت مرصع بنا شود
کان زر و جواهر بحر در و گهر
کان زر و جواهر بحر در و گهر
کان زر و جواهر بحر در و گهر
شد جمع تا نشیمن بحر سخا شود
شد جمع تا نشیمن بحر سخا شود
شد جمع تا نشیمن بحر سخا شود
برگش زمرد است و گلش لعل آبدار
برگش زمرد است و گلش لعل آبدار
برگش زمرد است و گلش لعل آبدار
گلزار تخت شه که بر آب بقا شود
گلزار تخت شه که بر آب بقا شود
گلزار تخت شه که بر آب بقا شود
توران سزد به پادشهی کز سر پری
توران سزد به پادشهی کز سر پری
توران سزد به پادشهی کز سر پری
لعلی به صد هزار بدخشان بها شود
لعلی به صد هزار بدخشان بها شود
لعلی به صد هزار بدخشان بها شود
شد وقت کز نسیم قدوم بهار ملک
شد وقت کز نسیم قدوم بهار ملک
شد وقت کز نسیم قدوم بهار ملک
در باغ تخت غنچهٔ یاقوت وا شود
در باغ تخت غنچهٔ یاقوت وا شود
در باغ تخت غنچهٔ یاقوت وا شود
عید قدم مبارک نوروز مژده داد
عید قدم مبارک نوروز مژده داد
عید قدم مبارک نوروز مژده داد
کامسال تازه از پی هم فتح ها شود
کامسال تازه از پی هم فتح ها شود
کامسال تازه از پی هم فتح ها شود
عید مبارک است کزان پای بخت شاه
عید مبارک است کزان پای بخت شاه
عید مبارک است کزان پای بخت شاه
چون شاهدان ز خون عدو پرحنا شود
چون شاهدان ز خون عدو پرحنا شود
چون شاهدان ز خون عدو پرحنا شود
خاقانی عید آمد و خاقان به یمن خود
خاقانی عید آمد و خاقان به یمن خود
خاقانی عید آمد و خاقان به یمن خود
هر کار کز خدای بخواهد روا شود
هر کار کز خدای بخواهد روا شود
هر کار کز خدای بخواهد روا شود